زیاده خواه نیستم !
جاده شمال ... یک کلبه ی جنگلی
یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی...
کمی هیزم ... کمی آتش ... مه جنگلی
کمی تاریکی محض ... کمی مستی ... کمی مهتاب...
وبوی یار و ...بوی یار...بوی یار..
توباشی
من باشم
و ... هیچ !
دنیا هم ارزانی خودشان ...
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط:
برچسبها: